Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری برنا»
2024-05-09@03:11:14 GMT

وصیت نامه حزین و اندوهناک شهید محسن حججی

تاریخ انتشار: ۵ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۸۷۰۹۶۹

وصیت نامه حزین و اندوهناک شهید محسن حججی

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا، شهید محسن حججی متولد 21 تیرماه 1370 در شهرستان نجف‌آباد است که سال 1385 وارد فعالیت‌های فرهنگی شد و در سال 1391 ازدواج کرد، ثمر ازدواج وی پسری به‌نام علی است که یک و نیم سال دارد. روز دوشنبه 16 مرداد 1396 به اسارت دشمن درآمد و در روز چهارشنبه 18 مرداد 1396 در سوریه به درجه رفیع شهادت نائل شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وصیت‌نامه شهید محسن حججی را با هم می‌خوانیم:

حالا که دستهایم بسته است می‌نویسم نه با قلم که با نگاه و نه با جوهر که با خون، رو به دوربین ایستاده‌ام و ایستاده‌ام رو به همه شما، رو به رفقا، رو به خانواده‌ام، رو به رهبر عزیزم و رو به حرم. حرامزاده‌ای خنجر به دست است و دوست دارد که من بترسم و حالا که اینجا در این خیمه‌گاهم هیچ ترسی در من نیست. تصویرم را ببرید پیشکش رهبر عزیز و امامم سید علی خامنه‌ای و فرمانده‌ام حاج قاسم و به رهبرم بگویید که «اگر در بین مردمان زمان خودت و کلامت غریبید ما اینجا برای اجرای فرمان شما آمده‌ایم و آماده تا سرمان برود و سر شما سلامت باشد».

آسمان اینجا شبیه هیچ‌جا نیست حتی آسمان روستای دورک و وزوه که در اردوی جهادی دیده‌ام یا آسمان بیابان‌های سال‌های خدمتم، اینجا بوی دود و خون می‌آید. کم‌کم انگار لحظه دیدار است ولی این لحظه‌های آخر که حرامیان دوره‌ام کرده‌اند می‌خواهم قصه بگویم و قصه که می‌گویم کمی دلم هوایی علی کوچولویم می‌شود ولی خدا وعده داده که جای شهید را برای خانواده‌اش پر می‌کند، اما حتماً قصه‌ام را برای علی وقتی بزرگ شد بخوانید.

قصه کودکی‌ام که با پدرم در روضه‌های مولا اباعبدالله الحسین(ع) شرکت می‌کردم، قصه لرزش شانه‌های پدر و من که نمی‌دانستم برای چیست. پدرم با اینکه کارگری ساده بود همیشه از خاطرات حضورش در دفاع مقدس می‌گفت و توصیه می‌کرد:

«پسرم، دفاع مقدس و رشادت و مجاهدت برای اسلام و دین هیچ‌وقت تمام‌شدنی نیست و تا دنیا هست مبارزه بین حق و باطل هم خواهد بود ان‌شاءالله روزی هم نوبت تو خواهد شد».

دوران کودکی و مادری که کلید رفتنم به قتلگاه در دستان اوست و او بود که اجازه داد. مادرم همیشه می‌گفت «تو را محسن نام گذاشتم به‌یاد محسن سقط‌شده خانم حضرت زهرا(س)». مادر جان، اولین باری که به سوریه اعزام شدم دریچه‌های بزرگی به‌رویم باز شد اما نمی‌دانم اشکال کارم چه بود که خداوند مرا نخرید.

بازگشتم و چهل هفته به جمکران رفتم و از خداوند طلب باز شدن مسیر پروازم را کردم. تا اینکه یک روز فهمیدم مشکل رضایت مادر است. تصمیم گرفتم و آمدم به دست و پای تو افتادم و التماست کردم و گفتم مگر خودت مرا وقف و نذر خانم فاطمه زهرا(س) نکردی و نامم را محسن نگذاشتی، مادرجان، حرم خانم زینب(س) در خطر است اجازه بده بروم. مادرم.... نکند لحظه‌ای شک کنی به رضایتت که من شفاعت‌کننده‌ات خواهم بود و اگر در دنیا عصای دستت نشدم در عقبی نزد حضرت زهرا(س) سرم را به‌دست بگیر و سرفراز باش چون ام‌وهب.

مادر، یادت هست سال‌های کودکی و مدرسه، پس از دبستان و مقاطع تحصیلی و بالاتر، همیشه احساس می‌کردم گمشده‌ای دارم و این‌قدر به مادرمان حضرت زهرا(س) متوسل شدم تا در سال 1385 و اوج جوانی مسیری را برایم روشن کردند و آن مسیر آشنایی با شهید کاظمی و حضور در مؤسسه‌ای تربیتی‌فرهنگی به همین نام بود.

همان سال‌ها بود که مسیر زندگی‌ام را پیدا کردم و حاج احمد کاظمی شد الگوی زندگی و یار لحظه لحظه زندگی من، خیلی زود حاج احمد دستم را گرفت و با شرکت در اردوهای جهادی، هیئت، کار فرهنگی و مطالعه و کتاب‌خوانی رشد کردم. انگار حاج احمد دستم را گرفت و ره صدساله را به‌سرعت پیمودم. سربازی و خدمت در مناطقی دورافتاده را انتخاب کردم و تو مادر، ببخش که آن روزها مثل همیشه چقدر نگرانم بودی.

و ازدواج که آرزوی شما بود، با دختری که به‌واسطه شهدا با او آشنا شدم و خدا را شاکرم که حاج احمد از دختران پاکدامنش نصیبم کرده است، همنام حضرت زهرا(س) و از خانواده‌ای که به‌شرط اینکه به‌دلیل نداشتن فرزند پسر برایشان فرزند خوب و باایمانی باشم دختر مؤمن و پاکدامنشان را با مهریه‌ای ساده به‌عقدم درآوردند و من هم تنها خواسته‌ام از ایشان مهیا‌کردن زندگی برای رسیدن به سعادت و شهادت بود و با کمکِ هم، زندگی مهدوی(عج) را تشکیل دادیم، خانواده‌ای که در روزهای نبودنم و جهادم همسر و فرزندم را در سایه محبتشان گرفتند و من دلم قرص بود که همسر و فرزندم جز غم دوری و دلتنگی غمی نداشته باشند، همین جا بود که احساس کردم یکی از راه‌های رسیدن به خداوند متعال و قرار گرفتن در مسیر اسلام و انقلاب عضویت در سپاه است و همین جا بود که باز حاج احمد کمکم کرد و لیاقت پوشیدن لباس سبز پاسداری را نصیبم کرد.

و همسرم و همسرم...، می‌دانم و می‌بینم دست حضرت زینب(س) که قلب آشوبت را آرام می‌کند، همسرم شفاعتی که همسر وهب از مولا اباعبدالله شرط اجازه میدان رفتن وهب گذاشت طلب تو. خاطرات مشترکمان دلبستگی نمی‌آورد برایم، بلکه مطمئنم می‌کند که محکمتر به قتلگاه قدم بگذارم چون تو استوارتر از همیشه علی عزیزمان را بزرگ خواهی کرد و منتظر باش که در ظهور حضرت حجت به‌اقتدای پدر سربازی کند.

حالا انگار سبکتر از همیشه‌ام و خنجر روی بازویم نیست و شاید بوی خون است که می‌آید، بوی مجلس هیئت مؤسسه و شبهای قدر و یاد حاج حسین به‌خیر که گفت مؤسسه خون می‌خواهد و این قطره‌ها که بر خنجر می‌غلطد ارزانی حاج احمدی که مسیر شیب‌الخضیب شدنم را هموار کرد.

خدّالتریب شدنم را از مسجد فاطمه الزهرای(ع) دورک شروع کردم و به خاک آلودم تمام جسمم را تا برای مردمی که عاشق مولایند مسجد بسازیم. روی زمینی نیستم که می‌بینید، ملائک صف به صفند کاش همه چیز واقعی بود درد پهلویم کاش ساکت نمی‌شد و حالا منتظر روضه قتلگاهم، حتماً سخت است برایتان خواندن ولی برای من نور سید و سالار شهیدان دشت را روشن کرده است.

اینجا رضاً برضاک را می‌خواهم زمزمه کنم. انگار پوست دستم را بین دو انگشت فشردند و من مولای بی‌سر را می‌بینم که هم‌دوش زینب آمده‌اند و بوی یاس و خون در آمیخته هستم. حرامیان در شعله‌های شرارت می‌سوزند و من بدن بی‌پیکرم را می‌گذارم برای گمنامی برای خاک زمین.

منبع: خبرگزاری برنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۸۷۰۹۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

استراتژی جدید برادر محسن؟ / رای اصولگرایی به رضایی برای زدن قالیباف

هدا احمدی در هم میهن به فعالیت های اخیر محسن رضایی در صحنه سیاسی ایران پرداخت و نوشت: آرایش سیاسی نیروهای اصولگرا برای دوره دوم انتخابات مجلس که 21 اردیبهشت ‌ماه برگزار می‌شود، تغییر کرد. برخی چهره‌ها و طیف‌های اصولگرا از ائتلاف‌های قبلی خود خارج شدند و ائتلاف جدیدی را رقم زدند. ازجمله محسن رضایی که تحرکات سیاسی‌اش در آستانه دور دوم این شائبه را به وجود می‌آورد که از شانا جدا و به صبح ایران پیوسته است. در آخرین عکسی که از او در کنار رائفی‌پور و سعید محمد منتشر شد، افرادی حضور داشتند که شاید بتوان آنها را از دشمنان قسم‌خورده محمدباقر قالیباف دانست.   رضایی که تاکنون درخصوص فعالیت‌های حزبی مجلس دوازدهم برخلاف دوران‌هایی که برای ریاست‌جمهوری‌اش تلاش می‌کرد، فعالیت سیاسی خاصی بروز نداده بود، حال با نشست‌های مختلف با رقیبان رئیس مجلس دوازدهم، گویا سیاست‌ورزی دبیر سابق مجمع تشخیص مصلحت نظام وارد فاز جدیدی شده است.   شاید نام رضایی را نسبت به برخی چهره‌های شناخته شده اصولگرایی در یک سال اخیر و برای‌ انتخابات پارلمان کمتر شنیده باشیم اما این امر نشان از این موضوع ندارد که برادر محسن، کنج عزلت گزیده بود و رفت‌وآمدی بین سیاسیون نداشت. او در ائتلاف شانا که ائتلاف اصولگرایان است، حضور داشت و پس از مدتی با جریان شریان جلسه برگزار می‌کرد.   حالا هم چند وقتی است در کنار رائفی‌پور و سعید محمد، اصلی‌ترین مهره‌های طیف نوظهور صبح ایران می‌نشیند. آن هم همان محسن رضایی‌ای که در طول چهار سال ریاست قالیباف بر مجلس تا آنجایی که در توان داشت، سعی کرد تا مانند دوستانش چندان رئیس مجلس یازدهم را مورد هجمه قرار ندهد، مگر در لفافه.   اصولگرایان هرگز به وحدت درستی نرسیدند و حزب‌ها و ائتلاف‌هایشان نیز همواره درصدد زمین زدن یک یا چند نفر از افراد خودشان بوده است. مثال بارزی که می‌توان از قالیباف و دوستانش نام برد اما سوالی که در کنشگری‌های ضدونقیض رضایی پیش می‌آید این است که چطور او به یک‌باره از سایه خارج شد و در دوره زمانی بسیار نزدیک به هم در شورای ائتلاف نیروهای انقلاب (شانا) حاضر و در ادامه در شریان و صبح ایران دیده شد؟   آیا محسن رضایی که همیشه سودای ریاست‌جمهوری را داشت، حال تنها رقیبش را در سال 1404 محمدباقر قالیباف می‌بیند (که گویا او هم چندان از اینکه به جای ریاست پارلمان بر صندلی ریاست قوه مجریه تکیه بزند، بدش نمی‌آید) بنابراین تنها استراتژی‌ای که به ذهنش خطور می‌کند، یار غار تمام جریان‌های اصولگرایی است. آن هم طیف‌هایی که برای زمین زدن قالیباف از هیچ کاری دریغ نکرده و نمی‌کنند.   هرچند این گمانه‌زنی که محسن رضایی چرا تنها قالیباف را رقیب ریاستش بر پاستور می‌داند و چندان وقعی بر رقابت با رئیسی نمی‌نهد نیز سوالی است که ممکن است پیش آید اما در مقابلش می‌توان به این موضوع نیز فکر کرد که اگر این گمانه‌زنی درست باشد، طبیعتاً محسن رضایی در صورت پیروز شدن رئیسی می‌تواند جای بیشتری در دولت آینده داشته باشد تا پیروز شدن قالیباف! کمااینکه تمام این جریان‌هایی که با آنها نشست‌وبرخاست می‌کند، با وجود اختلاف، یک هدف مشترک دارند، حذف محمدباقر قالیباف.‌   اگر کمی به عقب برگردیم نزدیک انتخابات 1400 ریاست‌جمهوری، رضایی و قالیباف رقابت جالبی با هم داشتند. این دو نفر که در جنگ یکی فرمانده ارشد و دیگری فرمانده زیردست بود، یک بار دیگر نیز یعنی سال 92 با هم مسابقه گذاشته بودند؛ اگرچه هر دو از آن رقابت ناکام بیرون آمدند. مجدداً سال 99 عزم رقابت کردند. رئیس مجلس به اسم نظارت بر قوانین و دبیر مجمع هم به ‌عنوان بررسی مسائل استان به سفرهای استانی می‌رفتند.   آن زمان که جهان در بحران کرونا بود یک سایت خبری از این خبر داد که محسن رضایی در شرایط کرونایی در کمتر از پنج ماه دست‌کم به ۱۵ استان و البته شهرهای مختلف استان تهران سفر کرده است. البته اصفهان، مرکزی، لرستان و فارس را هم به آن اضافه کنیم. در این فاصله کمتر از یک ماه البته همه سفرهای او نیز با عنوان دبیر مجمع تشخیص انجام شد.   همان زمان خبری مبنی بر احتمال نامزدی برادر محسن در انتخابات 1400 ریاست‌جمهوری نیز منتشر شد. اما سایت رضایی حتی خبر کاندیداتوری او برای مجلس را هم ترفند مخالفان برای سوزاندن او در انتخابات ریاست‌جمهوری دانست. این درحالی است که رضایی بالاخره در قامت رقیب رئیسی به میدان مبارزه وارد شد و باخت.

برنامه‌های سفرهای قالیباف هم تقریباً شبیه محسن رضایی بود. مثلاً در برنامه سفر کردستانش با فعالان فرهنگی و اجتماعی سنندج و ‌با شورای اداری استان جلسه داشت. آن زمان همچنین ویدئوهایی از دیدارهای مردمی قالیباف نیز منتشر شده بود که بسیار یادآور سفرهای استانی محمود احمدی‌نژاد بود. در نهایت محمدباقر قالیباف در قامت ریاست قوه مقننه و محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام آینده را ادامه دادند.‌   البته ناگفته نماند در ریاست‌جمهوری سال 1400 رضایی تلاش کرد با شکل‌دهی به یک ائتلاف بین خودش، سعید محمد و مرحوم رستم قاسمی، نوعی کنشگری انتخاباتی منجر به برد و یا منجر به وزن‌کشی را شکل دهد اما او نیز همچون تمام نامزدهای دیگر آن انتخابات، مستحیل در فرآیند برد ابراهیم رئیسی شد و نه ‌تنها در ایام همان انتخابات نیز حرف درشتی علیه رئیسی نگفت بلکه در پساانتخابات نیز همچون عمده دیگر نامزدها وارد دولت رئیسی شد.   اگرچه این یک سوال سیاسی جالب است که چرا تمام نامزدهای اصولگرای انتخابات 1400 به صورت یکجا (به غیر از جلیلی که خودش نخواست به دولت برود) وارد دولت رئیسی شدند و چه سیاستی پشت این کار نهفته بود؛ لکن این روایت قصد دارد صرفاً به محسن رضایی بپردازد.   آن‌طور که عصر ایران تحلیل می‌کند، سابقه و اطلاعات سیاسی نشان می‌دهد که محسن رضایی پس از خروج از سپاه علاقه خاصی به حضور در دولت داشته است.   گزارش‌هایی وجود دارد که او حتی در دولت خاتمی نیز ابراز تمایل به حضور در کابینه داشت. او از سال 84 به این‌ سو عملاً یک پای ثابت عمده انتخابات‌ ریاست‌جمهوری بوده است. انتخابات‌هایی که محسن رضایی به‌رغم انتخاب گفتمان‌های مختلفی از «دولت عشق» گرفته تا «پیوستن به اشکال‌گیرندگان بر انتخابات 88 سپس انعزال از آنها» توفیقی در آنها به دست نیاورد.   هرچه بود اما محسن رضایی پس از انتخابات 1400 بخشی از تمایل پیش‌گفته را عملی کرد و به‌ عنوان «معاون اقتصادی رئیس‌جمهور رئیسی» وارد دولت رئیسی شد؛ ورودی که البته از ابتدا هم پیش‌بینی می‌شد که بی‌فرجام باشد. بنابراین، این نخستین بار پس از سال‌ها بود که محسن رضایی از سمت دبیری مجمع تشخیص مصلحت نظام کنار می‌رفت.   به هر حال تحرکات جدید سیاسی محسن رضایی بدان معنا نیست که رقابت نهایی الزاماً بین قالیباف و او خواهد بود، اما با پیشینه‌ای که از این دو سیاستمدار و فرمانده قدیمی داریم، طیف اصولگرایان از هر جریان و حزبی ترجیح می‌دهند برای جلوگیری از پیروزی قالیباف به رضایی رای دهند و همان‌طور که ابراهیم رئیسی را به ریاست رساندند،   حال اگر رئیسی مهره سوخته آنها شود، نفر بعدی رضایی باشد تا رئیس مجلس یازدهم. اینکه این اقدام علیه قالیباف چه دستاوردی برای رضایی دارد و حذف قالیباف از گردونه به ‌نفع چه کسانی است؛ نکاتی هستند که باید منتظر ماند تا در آینده‌ای نه‌ چندان نزدیک با رصد کردن تحرکات سیاسی آنها نتیجه گرفت.   اما در عین حال فعالیت‌های این روزهای محسن رضایی همواره این گمانه‌زنی را تقویت می‌کند که او سودایی جز کاندیداتوری دوباره برای ریاست‌جمهوری ندارد و گویا در عمل رقیبی قدرتمندتر از محمدباقر قالیباف نمی‌بیندی کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • فضائل و برکات وجودی حضرت فاطمه معصومه(س)
  • سند و توضیحات فروزان برای استقلالی‌ها
  • عکس‌| واکنش محسن فروزان به انتقادات استقلالی‌ها
  • آرپیچی جواب شهید ادبیان به امان نامه صدام در عملیات بازی‌دراز
  • سرنوشت تلخ و هولناک مرد گمشده
  • استراتژی جدید برادر محسن؟ / رای اصولگرایی به رضایی برای زدن قالیباف
  • سرنوشت هولناک مرد گمشده
  • حضور کاروان سفیران کریمه اهل بیت(س) در کرمانشاه
  • توافق‌نامه همکاری سازمان‌های بسیج اقشار و سازمان بسیج رسانه با بسیج سازندگی امضاء شد
  • نخستین اجرای کنسرت بندری آوای موج در سال جدید